طرح ما، ایده پردازی امروز برای فردایی روشن

تماس با ما

۵ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «Branding» ثبت شده است

طــرح مـا
داستان سرایی 2 StoryTelling

داستان سرایی 2 StoryTelling

داستان  سرایی  ، الگوی مفهومی در راهبرد سازمانی(قسمت دوم)
ماهیت واژه داستان، ریشه در تاریخ باستان دارد؛ جایی که بشر برای انتقال مفاهیم به روی دیوار غارها حکاکی می کرد. با شنیدن این واژه در ذهن اغلب ما، دو معنا نقش می بندد؛ ۱- داستان به عنوان شاخه ای از هنر ۲- داستان به عنوان ماجرایی که در محافل صمیمی نقل می شود. اما در این متن، هیچ کدام از این دو معنا مد نظر نیست.

جک ولش، مدیر عامل شرکت جنرال الکتریک در سال های ۱۹۸۱ تا ۲۰۰۱، در پاسخ به راز موفقیت خود، یک پاسخ می دهد: «من بلدم داستان تعریف کنم». داستان و داستان‌سرایی، در مدیریت سازمان ها، می تواند نقش بسزایی را ایفا کند؛ که متاسفانه هنوز در جامعه ما مد نظر مدیران قرار نگرفته است. داستان از مزایایی برخوردار است که درک آن ها، می تواند لزوم توجه به داستان را در حوزه مدیریت، مشخص سازد؛ داستان بر خلاف سایر ابزارهای مدیریتی مفهوم را به صورت غیر مستقیم انتقال می دهد، ماهیت ساده ای دارد، ادراک و احساس ما را همزمان تحت تاثیر قرار می دهد، توانایی الگو سازی دارد.

این جملات در ابتدا مانند شعارهای مدیریتی است که امثال این شعارها را بارها و بارها شنیده ایم. بدون آن که کوچکترین کاربردی برای ما داشته باشند؛ اما با کمی آگاهی نسبت به قابلیت های داستان، کاربردهای داستان سرایی و حوزه های آن، پی خواهیم برد که این جملات شعار نیستند.

شرکت CASTCO، هر ماه جشن و مراسمی برگزار می کند که طی آن از فروشندگان خود تقدیر می نماید و از آن ها می خواهد که داستان موفقیت خود را تعریف کنند.

شرکت Medtronic، سالی یک بار طی یک مراسم از شش بیمار و شش پزشک دعوت به سخنرانی می نماید. شش بیمار داستان بهبود خود و شش پزشک داستان استفاده خود از محصولات Medtronic را تعریف خواهند کرد.

این اقدامات صرفاً برای برگزاری یک جشن یا مراسم نیست. بیان سه کاربرد مهم از داستان سرایی در مدیریت سازمان ها می تواند آگاهی مناسبی برای درک موضوع، ایجاد نماید.

۱- پرورش مدیران آینده

در سال ۱۹۷۳ در سازمان فضایی هند، پروژه پرتاب ماهواره به روی مدار کره زمین، تعریف شد. پرتاب ماهواره تا سال ۱۹۸۰، برآورد شده بود. سال ۱۹۷۰ کار آماده می شود. ساعت ۷ صبح ماهواره پرتاب می گردد؛ اما پرتاب با شکست مواجه می شود و ماهواره سقوط می کند. ساعت ۷:۴۵ صبح، رییس سازمان فضایی هند طی یک مصاحبه، ضمن عذرخواهی، قول می دهد که پرتاب تا سال آینده با موفقیت انجام شود. سال ۱۹۸۰ پرتاب با موفقیت صورت می گیرد؛ اما این بار رییس سازمان مصاحبه را به مدیر پروژه واگذار می کند. مدیر پروژه طی این مصاحبه بیان می کند: «من از این داستان یاد گرفتم که هنگام شکست ها، مدیران عالی رتبه وظیفه کنترل اوضاع را دارند و هنگام موفقیت تیم و مدیران سطوح پایین تر باید موفقیت را جشن بگیرند».

۲- کمک به حل مسئله و تصمیم گیری

برنامه فضانوردی آمریکا هنگام شروع با یک معضل مواجه شده بود. خودکار در فضا و در صورت نبود جاذبه، نخواهد نوشت. برای حل این معضل، شرکت مشاورین اندرسون به خدمت گرفته شد و طی یک دهه با صرف هزینه دو میلیون دلار، خودکاری طراحی شد که نیازی به جاذبه نداشت. اما روس ها مسئله را طور دیگری حل کردند. آن ها به جای خودکار از مداد استفاده کردند.

۳- پاسخ به شایعات و طعنه ها

در خط تولید لب تاپ IBM در بریتانیا، مدام به گوش می رسید که مدیران بدون انجام کار خاصی، حقوق های بسیار فراوانی دریافت می کنند. با بالا گرفتن این مطلب، یکی از مدیران این شرکت طی مشاجره با یکی از کارگران بیان می‌کند: «تو در صورت صحیح نبستن پیچ های لب تاپ، تنها خود اخراج خواهی شد؛ اما اگر من پیچ های مدیریت را درست نبندم، یک مجموعه بیکار خواهند شد. تفاوت کار من با تو در همین است».

طــرح مـا
طــرح مـا
معنی برند سامسونگ "Samsung" چیست؟

معنی برند سامسونگ "Samsung" چیست؟

آیا می دانید معنی واقعی برند سامسونگ چیست؟ سامسونگ شرکتی است که محبوبترین و بیشترین تلفن های هوشمند جهان را می سازد. اما از آنجا که ما با زبان کره ای آشنایی نداریم معنای این کلمه نیز برایمان نا مفهوم است و قطعا خیلی ها دوست دارند بدانند که چه رازی در پس این نام وجود دارد.

در زبان کره‌ای، کلمه ‌Samsung به معنای سه ستاره است. نام این برند توسط موسس اولیه سامسونگ یعنی بیونگ چول (Byung-chull) انتخاب شده و دلیلش هم این است که وی قصد داشته روزی این شرکت بتواند در سه زمنیه برترین و قدرتمندترین کمپانی دنیا شود. اما چرا دقیقا سه ستاره؟ و چرا عدد ۳ برای موفقیت انتخاب شده و چرا مثلا ۴ ستاره انتخاب نشده؟ دلیل این موضوع در زبان کره ای نهفته است که عدد سه در آن به عنوان یک سمبل برای هر چیز بزرگ و قدرتمند بکار می رود.

در زیر می توانید لوگوهای قدیمی تر سامسونگ را مشاهده کنید.

samsung logo

طــرح مـا

قواعد جدید مدیریت برند

                           Brand

امروزه، بنگاه‌های بزرگ اقتصادی و بازاریابی با یک معضل مواجه‌اند. فرمول‌های آزمایش‌شده و جواب‌داده برای به‌کارگیری برند در ایجاد فروش و کسب سهم بیشتر از بازار، ‌روزبه‌روز بی‌خاصیت‌تر می‌شوند و دیگر روی مصرف‌کنندگان اثری ندارند. این حقیقت تکان‌دهنده، حاصل تحقیقات پردامنه‌ای است که براساس مدل «ارزیابی ارزش برند» BAV به دست آمده است. این ، یک مدل تجربی برپایه  نظرسنجی از مصرف‌کنندگان در اقصی نقاط جهان است. به کمک این مدل می‌توان توضیح داد که برندها چگونه رشد می‌یابند، افول می‌کنند و باز احیا می‌شوند.

در خلال سال‌های 1993 تا کنون، این مدل ارزیابی، با برخورداری از بزرگترین پایگاه دادگان مالی و برند در جهان، به یکی از معتبرترین مدل‌های ارزیابی برند تبدیل شده است. پروفسور «فیلیپ کاتلر» در گردهمایی رهبران بنگاه‌های اقتصادی در دبی در سال 2007 گفت: «برای اندازه‌گیری ارزش یک برند، راه‌های مؤثر اندکی وجود دارد، اما یکی از بهترین راه‌ها، مدل «ارزیابی ارزش برند» BAVشرکت است. و این مدل از قواعد جدید مدیریت برند می باشد.

قواعد جدید مدیریت برند:

  •          همه چیز رسانه است و همه چیز رسانه ای می شود.
  •         با مشتریان مثل سرمایه گذاران رفتار کنید.
  •         برند را به سرتاسر سازمان برانید.
  •          بازاریابی را به بالا دست استراتژی کسب و کار بازگردانید.
  •          صحیح عمل کنید، اما به هر ترتیب، عمل کنید.

طــرح مـا

هویت برند1

نام گذاری محصول و انتخاب برند

یکی از مسائلی که بسیار زیاد در برندینگ مورد توجه قرار می گیرد انتخاب اسامی برای برندهاست که به طور ذاتی معنی­ دار باشد. بنابراین، این اسامی خود منتقل­ کننده اطلاعات مربوط به محصول می­ باشند. نام یک برند می­ تواند به طرق مختلفی معنی­ دار شود. به طور مثال، نام برند می­ تواند برای تقویت معنایی و مفهومی گروه محصولات متناظر انتخاب شود، یا برای ویژگی­ ها و منافع به خصوصی که میزان فروش برند را افزایش می­ دهند، باشد. انتخاب خردمندانه یک اسم معنی­ دار می­ تواند جایگاه یابی برند را راحت­ تر کند. کلر و همکارانش (1998)

از نام برند به عنوان گره کلیدی که باعث گسترش فعالیت­ هایی موثر در شناخت برند محسوب می­ شود یاد کرده­ اند. نام برند، آگاهی از برند را توسعه می­ دهد؛ از این نگاه نام برند مفهومی اولیه برای تصویرپردازی در خصوص برند کاربری دارد و نتیجه آن ایجاد ارزش ویژه مشتری محور برای برند خواهد بود. (هدینگ، 2008)

 

هویت برند

همان جوهره برند است.مهمترین و منحصرترین خصوصیات برند،در هویت برند نمایان می شود.پرفسور جان کاپفرر معتقد است ((داشتن یک هویت،یعنی بودن شما،همانطور که هستید؛ تبعیت از طرح ثابت ولی فردی خودتان)).هویت برند تعیین کننده فردیت، آرمانها و اهداف، ارزشها و علائم شناسایی برند است.از دیدگاه کاپفر،تفاوت هویت وتصویر در این است که هویت آن چیزی است که شما هستیددرحالیکه تصویر،برداشتی است که مصرف کننده طی ارتباط با شما استنباط می کند.بخشی از هویت برند در جلوه های ظاهری آن، نظیر رنگ و طرح برند،نمود پیدا می کند.گرچه تعیین هویت بصری و ظاهری برند،یک گام ضروری و اولیه به شمار می آید، ولی تمام ابعاد هویت را پوشش نمی دهد.جوهر اصلی برند آن چیزی است که قرار است در آینده تصویر شده و در ذهن مشتری نقش بندد.ظاهر آراسته و آنچه که به چشم می آید، بیان هویت یک برند است.انتخاب نماد،مستلزم تعریف روشنی از معنای برند است.برند برای آن که قدرتمند باشد، وظیفه دارد نسبت به هویت خود وفادار بماند.برای هویت برند، ابعادمختلفی در نظر گرفته شده است .این ابعاد شامل اجزای ظاهری و گرافیکی برند ، شخصیت برند،ارتباط برند با مخاطبین،فرهنگ،کیفیت و سایر عوامل است.یکی از مهمترین عوامل تشکیل دهنده تصویر، هویت برند است.تلاش برای تقلید باعث می شود تا مدیران، هویت برند خود را فراموش کرده و همرنگ جماعت شوند.با فرصت طلبی و عامه پسندی، برند، جوهر اصلی خود را از دست می دهد و باعث میشود تا برند تبدیل به ظاهر بزک کرده ای باشد که هیچ معنایی ندارد.هویت می تواند بیانگر کیفیت برند باشد.برای مثال،  kraftبرای سالها، به عنوان عرضه کننده محصولات غذایی با کیفیت شناخته شده است و هویت برند آن بر پایه کیفیت و شاخص های کیفی محصول شکل گرفته است.

هیچوقت فراموش نکیم که:

یک کالا چیزی است که در کارخانه ساخته می شود، اما یک برند چیزی است که به وسیله یک مشتری خریداری می شود. (الیور، 1999)


... ادامه دارد.

طــرح مـا

برندینگ یعنی چه؟


برندینگ (Branding)  بهتر است با همین واژه استفاده شود، البته برندسازی نزدیکترین واژه فارسی به برندینگ می باشد که رایج شده است.

ما به‌عنوان سازندگان، فکر می‌کنیم برندینگ در مورد ما است، استعدادهای ناب ما، مهارت‌های ما، که در طول سال‌ها به دست آورده‌ایم : رنگ، فضا، شکل، توجه، هماهنگی، تایپوگرافی، زیبایی و سادگی

اما چرا با این ذهنیت تنها برخی برندهای خاص به برندهای بزرگ تبدیل می‌شوند؟

پیوسته، پرآوازه، درحال گسترش همچون آتش

ما می‌خواهیم توانایی‌مان دیده شود اما نه توسط خودمان، بلکه به‌وسیله دیگران

به خاطر دیدن کوچک‌ترین جزئیات و دنبال کردن آن‌ها، چیزی که بقیه به آن توجه نمی‌کنند.

نه‌تنها روی مانیتور، یا در کتاب، یا در گالری

بلکه از طریق چشم‌ها، قلب‌ها و ذهن مردم

افراد باهوش این توانایی خاص را دارند که به جهان از دید مردم نگاه کنند و آن را به جهان تصاویر و ارتباطات نوشتاری تبدیل کنند.

تا ما آن چیزی را که احساس می‌کنیم بتوانیم به شکلی ملموس ببینیم و درک کنیم.

این‌یک جادو است، یک جرقه، یک نبوغ

که باعث می‌شود هر یک از ما به آن علاقه‌مند شویم.

و بخواهیم ادامه بدهیم

برای چیزی بزرگ‌تر،

برای چیزی که قبل از این غیرممکن بود

برای چیزی که هیچ‌کس تابه‌حال به آن فکر نکرده بود.

و این جادوی برندینگ است

پس چرا صنایع ما (تولیدات و خدمات بومی _ایرانی )موفق به تولید برند قوی در داخل و خارج کشور نشده اند.

....  همرامان باشید ... بیشتر دراین باره صحبت خواهیم کرد.



طــرح مـا