طرح ما، ایده پردازی امروز برای فردایی روشن

تماس با ما

۱۶ مطلب با موضوع «دلنوشته» ثبت شده است

طــرح مـا
سینه از آتش دل در غم جانانه بسوخت

سینه از آتش دل در غم جانانه بسوخت

کمی درددل

 سلام

این روزها روزهای سختیه ، داغ حادثه پلاسکو دل همه را سوزانده است فرقی هم نمی کند از کدام جناح و گروه باشی کمی انسانیت کافی است تا این صحنه دردناک در صفحه اول ذهنت نقش بسته باشه و تا مدتها همراهت باشد. ولی درسهایی که از این حادثه می توان گرفت بسیار گرانبهاست.

عزیزان و قهرمانانی را ازدست دادیم ، شاید تلنگری باشد برای مسئولین و برنامه ریزی بیشتر به سروسامان دادن این شهر بی سروسامان که این خطر را جدی بگیریم.

fireman

خیلی دوست دارم چیزی بنویسم، اما چه بگویم که این مرثیه تکراری است. آتش نشانان عزیز را قهرمان می نامیم که به حق قهرمانند و فداکار ولی این فاجعه توسعه نیافتگی و عدم تناسب ساختارهای ایمنی در کلان شهر تهران و نیاز های جامعه را پنهان نمودن پشت این قهرمانان دردی دوا نخواهد کرد.

این مرثیه تکراری است و برای اتفاق تکراری هرچه بنویسی تکراری است!

کاش بتوانیم راهی برای توقف این تکرارهای ملال آور بیابیم.


سومین روز بهمن هم رسید.

امیدوارم دید خوب خودمون به کشور و زندگی را از دست ندیم.

 

پر انرژی و مانا باشید.

طــرح مـا

اگر بازاریاب خبره باشید ریس جمهور هم می شوید!!!

پس از انتخاب آقای دونالد ترامپ به مقام ریاست جمهوری کشور ایالات متحده، جهان حیرت زده به این واقعه نگریست. مطالب بسیاری در این زمینه مطرح شد و از زوایای گوناگون سیاسی، اقتصای و حتی طنز به این مساله پرداخته شد. اما شاید خالی از لطف نباشد تا از دیدگاه بازاریابی آن هم از نگاه یکی از برجسته ترین صاحب نظران برندسازی و بازاریابی دنیا به مساله پرداخته شود. آنچه مطالعه می کنید دیدگاه آقای آل ریس(Al_Ries) در مورد انتخاب شدن آقای دونالد ترامپ به ریاست جمهوری آمریکاست. ذکر این نکته ضروری است که وی به مساله جایگاه سازی یا positioning در مقوله بازاریابی توجه ویژه ای دارد که در این مطلب نیز کاملا این امر مشهود است. امیدوارم این مطلب مورد توجه دست اندرکاران و علاقمندان به رشته بازاریابی قرار گیرد.

کاندیدای بهتر برنده نشد، ولی بازاریاب بهتر برنده شد.
چگونه یک تاجر بدون هیچ تجربه سیاسی خود را به سمتی موقعیتی سوق داد تا شاید باتجربه ترین سیاستمداران جهان را آشفته کند؟
پاسخ بازاریابی است.
مهمترین عنصر در بازاریابی زمینه سازی برای بیان یک ادعای منحصر بفرد است که تفاوت برند شما را با هر برند دیگر مشخص کند. چه دوست داشته باشیم چه نداشته باشیم، این دقیقا همان کاری است که “دونالد ترامپ” انجام داد و با سخنانش در زمینه مخالفت با مهاجرت مکزیکی ها، آغاز شد.
هم ترامپ و هم برایان سندرز می دانستند که جدال و مشاجره خبرساز می شود و همین اخبار، برندها را می سازند. رسانه ها به صورت ناخواسته به معروف شدن برند آنها نه تنها با مطرح کردن سخنان جنجالی آنها کمک کردند بلکه با به چالش کشیدن و مخالفت کردن با بسیاری از این نظرات این امر را برای آنها ممکن کردند.
این مساله تاثیر مطلوبی نیز بر دیدگاه های افرادی داشت که با ترامپ و سندرز موافق بودند. این یک اصل بازاریابی قدیمی است:” با رقبا مخالفت کن اما بحث نکن.” زیرا زمانی که شما با رقیبت مناظره می کنی، این احساس را ایجاد می کنی که او نظرات مشروعی دارد. بنابراین برخلاف آنچه رسانه های جمعی درنظر داشتند بصورت ناخواسته تبدیل به بزرگترین متحد ترامپ شدند.
از سوی دیگر هیلاری کلینتون، یک اشتباه رایج در بازاریابی را مرتکب شد. او بر هیچ مساله خاصی متمرکز نشد و همچنین هیچیک از موضوعات مطرح شده از سوی او تبدیل به مساله ای جنجالی نگردید. در حقیقت، او سعی کرد تا با رسیدگی به مسائل همه، مثل کودکان، دانش آموزان، والدین و افراد بازنشسته، به همه آنها دست یابد. شاید او باید به یک اصل قدیمی بازاریابی توجه می کرد که اگر می خواهی به همه بررسی درگیر این ریسک می شوی که به هیچ کس دسترسی پیدا نکرد.
شعار او  که ” قویتر باهم” بود واقعا با معنی بود؟ شعارهای قبلی او مثل ” مبارزه برای ما” یا “من با او هستم” چطور؟
اسلوگان ترامپ اما هیچ شک و شبهه ای ندارد. ” آمریکا را مجددا پرشکوه کن!” بحث برانگیز است زیرا این شعار مردمی را تحت تاثیر قرار می دهد که فکر نمی کنند آمریکا در مسیر صحیحی قرار دارد. همچنین این شعار باعث ستیز با مردمی می شود که عقیده دارند آمریکا کار درست را انجام می دهد.

trump

دونالد ترامپ جنجالی تنها با یک شعار و با تمرکز بر یک مساله کمپین بازاریابی اش را هدایت می کند.

چه کسی می تواند با شعار ” قویتر با هم” سروکله بزند؟ این شعار هیچ مناسبتی برای مشاجره ندارد.

clinton

و نهایتا هیلاری کلینتون به شعار اصلی خود می رسد اما شاید اندکی دیر است. با  قدرتمند تر

شعار او به قدری ضعیف است که جسی جکسون در سخنرانی خود در مجمع دموکرات ها سعی کرد که به شیوه خود با این جملات به او کمک کند:” اکنون زمان شفادادن است، اکنون زمان امید است، اکنون زمان هیلاری است.”

clinton1

حتی سخنرانی جسی جکسون دموکرات نیز برای قوت بخشیدن به برنامه های کلینتون تاثیر چندانی نداشت.

بسیاری از سخنرانان در مجمع دموکراتها به نفع ترامپ نقش بازی کردند. آقای باراک اوباما به شعار ترامپ واکنش نشان داد و پافشاری کرد که ” آمریکا همین الان هم بزرگ و قدرتمند است.” او افزود ” من به شما قول می دهم، قدرت ما و شکوه ما به ترامپ بستگی ندارد.”

Obama

باراک اوباما با این جملات نه تنها باعث ضعف در برنامه دونالد ترامپ نشد بلکه آن را قوت بخشید.

اما طبق آخرین گزارش راسموسن(Rasmussen) تنها ۲۴ درصد رای دهندگان احتمالی فکر می کنند که کشور آمریکا در مسیر درستی هدایت می شود. بنابراین کلمات اوباما تنها جایگاه ترامپ را قوت می بخشد.
یک کاندیدا معمولا در روز اول مبارزه را می بازد یا برنده می شود. روزی که خشت اول را بنا می کند. وقتی باراک اوباما در سال ۲۰۰۸ برای ماراتن انتخابات ریاست جمهوری به همگان معرفی شد، او میخ ایده اش برای تغییر را محکم کوبید. ” تغییری که ما می توانیم به آن ایمان داشته باشیم.” و در ادامه او در کل کمپین انتخاباتی اش نیز به ایده های مشابهی تمرکز کرد تا نهایتا در انتخابات نوامبر- انتخابات ریاست جمهوری -پیروز بزرگ بود.

Obama1

زمانی که باراک اوباما کارزار انتخاباتیش را برای ریاست جمهوری آغاز کرد همانند دونالد ترامپ بر یک شعار تاکید کرد.

اما در سوی دیگر، هیلاری از همان ابتدا در مورد این مساله سردرگم بود. او با ” تغییر بزرگ، راه حل واقعی: زمان برای انتخاب رییس جمهور” آغاز کرد. پس از آن به ” بازسازی وعده آمریکایی ها” تغییر جهت داد بعد ” به سوی پیروزی”  بعد از آن ” تلاش برای تغییر، تلاش برای شما” بعد ” شمارش معکوس برای تغییر” ( تلاشی برای سرمشق قراردادن ایده اوباما)پس از آن به سمت ” آماده برای تغییر، آماده برای رهبری” رفت  و پس از آن” راه حل برای آمریکا” که از قضا همان شک و دودلی او را در مساله بازاریابی کمپین ۲۰۱۶ را نشان می داد.

clinton1

این بار شعار کلینتون ” من با او هستم”.

clinton

هلاری کلینتون مدام شعار عوض می کند این بار با شعار کارزار برای ما در جمع همراهانش به مقابله با دونالد ترامپ می پردازد.

اما ترامپ کاندیدایی با یک دغدغه بود؟ آیا او در موارد متعدد دیگر نظیر ناتو، مالیات، تجارت و نظایر آن موضع نگرفت؟ البته که موضع گرفت، اما این تنها یکی از واقعیت های کمپین سیاسی او بود. رسانه های جمعی کاندیداها را تحت فشار می گذارند تا درباره موضع و ایده های خود در مورد مسائل توضیح دهند. همین امر اهمیت ویژه تمرکز بر یک جایگاه و موضوع را برای کاندیداها از روز اول روشن می کند. موضعی که البته می تواند هوای رسانه ها را در ماه های بعد بشدت توفانی کند.
جدای از برد و باخت ترامپ،بازاریابان باید از  سناریوی او در ایجاد جنجال در تبلیغاتشان استفاده کنند. این روزها، اغلب کمپین های تبلیغاتی کاملا ملایم و نجیبند و شاید به همین خاطر است که برندهای جاافتاده سهم بازارشان را به محصولات تازه به دوران رسیده می بازند.
با مرور گذشته بیاد می آوریم وقتی بازاریابان افق های جدیدی از تبلیغات را نمایان می ساختند بسیار مورد توجه قرا می گرفتند.

برای نمونه کمپین کلارول “Does she or doesn’t she?”
و کلوین کلین “Nothing comes between me and my Calvins”
و میدنفرم “I dreamed I was . . . . . . in my Maidenform bra”
یا حتی کمپین معروف “Think small” فولکس واگن.

پاینده و مانا باشید.

طــرح مـا
طــرح مـا
روز بزرگداشت مولانا گرامی باد.

روز بزرگداشت مولانا گرامی باد.

نامش محمد و لقبش جلاالدین است. از عنوان های او خداوندگار و مولانا در زمان حیاتش رواج داشته و مولوی در قرن های بعد در مورد او به کار رفته است. و از لحظه آشنایی با شمس تمام زندگیش متحول گردید و تا به امروز نامش مانا شد .

از آن ساعت نیک است که حال مولانا تغییر یافته و به شوریدگی روی می‌نهد و درس و بحث را کنار می گذارد و شبانه روز در رکاب شمس تبریزی به خدمت می‌ایستد. و تولدی دوباره می‌یابد.

 

هشتم مهر ماه یاد روز این عارف نامدار و افتخار ایران زمین  گرامی باد.
محمودی منش


طــرح مـا
طــرح مـا
تبریک قهرمان! شیر دخت ایران

تبریک قهرمان! شیر دخت ایران

خیلی خوشحالم قهرمانیت را از صمیم قلب تبریک می گویم . 

کیمیا قهرمان

سلامتی و موفقیت در تمامی مراحل زندگی  را برایت آرزومندم.

کیمیا

 همیشه شاد و پاینده باشی قهرمان

شاید تو هم مثل خیلی‌های دیگه بعد از شنیدن قهرمان شدن یه ورزشکار، جایزه گرفتن بازیگر یه فیلم خوب، موفق شدن کسب و کار یه مدیر جوان، و معروف شدن یه نویسنده‌، فکرهایی از این دست به ذهنت برسه: «اون شرایط و استعدادش رو داشت»؛ «اگر شانس نداشت این‌طور نمی‌شد»؛ «این استثناست!»؛ «حتماً حمایت می‌شده!»

درسته... هرکس با شرایط و محدودیت‌های متفاوتی بزرگ می‌شه و پرورش پیدا می‌کنه؛ اما قهرمان بودن تنها مدال آوردن، معروف شدن و پولدار شدن نیست. قرار نیست همهٔ ما قهرمان المپیک یا برندهٔ نوبل و اسکار باشیم؛ یا حتی اینقدر پول داشته باشیم که ماشین های پارک شده در پارکینگ خونه‌مون مثل جعبه مداد‌رنگی باشه.

هر کسی می‌تونه و باید قهرمان زندگی خودش باشه. به مجموعه ای از شرایط و توانایی هاش در زندگی فکر کنه؛ من چه کارهایی می‌تونم انجام بدم؟ وضعیت فعلی خودش رو بشناسه؛ چه مسائلی در زندگی با قدرت من قابل تغییر هستن؟ هدفمند باشه و برای رسیدن به هدفی که براش لذت‌بخش و رویایی هست تلاش کنه؛ زندگیم رو وقف چی کنم و به چی برسم تا احساس خوشبختی داشته باشم؟ از فکر کردن به گذشته دست بکش و روی حال و آینده متمرکز شو؛ هدفی رو انتخاب کن و با روش خودت برای رسیدن بهش در مسیر باش و تلاش کن! این تعریف ما از قهرمانیه.

داستان قهرمانی آدمها بسته به هدفی که دنبال کردن و روشی که برای رسیدن به مقصد داشتن، رنگ به رنگ و شکل به شکل برای هر آدمی متفاوته. هرکسی در زندگیش داستانی داره پس داستان زندگیت را خودت بساز و خودت قهرمان زندگیت باش. 

قهرمان باش!

طــرح مـا
طــرح مـا
قدیم ندیما ما هم ارج داشتیم!

قدیم ندیما ما هم ارج داشتیم!

 

قطعا پدربزرگها و مادر بزرگها این شعار تبلیغاتی یادشان است.

« ارج نامی که می شناسید و به آن اطمینان دارید . »

مرگ یک نوستالژی؛ شرکت «ارج» هم به طور کامل تعطیل  

امروز وقتی این خبر را خواندم دلم گرفت مرگ یک نوستالژی یعنی مرگ هویت ، مرگ قدمت ، مرگ فرهنگ

اولین کارخانه لوازم خانگی کشور که در سال 1316 و حتی پیش از بسیاری از شرکت های بزرگ و مطرح در این زمینه تاسیس شد. 

(ارج مخفف آهنگری - ریخته گری - جوشکاری)

دوتا برند ایرانی ازقدیم درلوازم خانگی معروف بودند.آزمایش و ارج که شرکت آزمایش چندین سال قبل بسته شد و شرکت ارج هم الان

یه شعار تبلیغاتی مشهور داشت ارج: آزمایش ثابت کرده که ارج بهترین است، برای کل‌کل دو برند ارج و آزمایش.

بررسی و تحلیل این رقابت آن هم در 60  - 70 سال پیش برای من خیلی جالب است.

برند سامسونگ را قبلا تحلیل کرده ایم. جالبه که بدانید قدمت ارج از برند سامسونگ بیشتر است.

اما بحران نقدیندگی و مشکلات عدیده مالی و مدیریتی به حدی رسید که مدیران این کارخانه تصمیم به تعطیلی آن گرفته و ماشین آلات این کارخانه را به فروش گذاشته اند و این مسئله در حالی اتفاق می افتد که زمانی شرکت ارج هم لوازم خانگی تولید و برند سازی می کرد که بسیاری از  شرکت های پیشرفته امروزی حتی در آن زمان تاسیس هم نشده بودند.

بر همین اساس به سبب قدیمی بودن ماشین آلات و مدیریت ناکارآمد در این کارخانه سبب آن شد که این کارخانه با این قدمت نتواند حتی در بازار های داخلی جایی در میان رقبا داشته باشد.

طبق نامه ای که سال گذشته از طرف کارگران بیکار شده این کارخانه قدیمی مکتوب شده بود ذکر شده است که تعداد تولیدات شرکت به صفر رسیده و  صاحبان شرکت هیچگونه برنامه جامع راهبردی در خصوص ادامه تولید و یا افزایش سبد محصولات و بهینه‌سازی محصولات و دستگاه‌ها و ماشین آلات موجود ندارند.

مسئولان کارخانه گفته اند که تولید را ادامه نخواهیم داد چراکه  شرکت زیان ده است و ادامه روند تولیدی هیچ سودی نخواهد داشت . این در حالی است که در تمامی محصولات از قطعات داخلی استفاده می شده است و با درایت و مدیریت صحیح قادر به عبور از بحران خواهیم بود.

متاسفانه در سال های اخیر کارخانه به جای تولید، بیشتر سالن های خود را در اختیار شرکت ها و کارخانه های دیگر قرار می داد و از آن ها اجاره می گرفت و کارخانه در ماه  آذر و دی که اوج تولیدات یخچال است حداکثر 15 عدد یخچال تولید می کرد.

حال تعطیلی این کارخانه بار دیگر لزوم حمایت دولتی ها از تولیدات داخل را برای ما یادآور می شود، کم نبودند کارخانه ها و کارگاه هایی که بحران های مشابه و نبود هیچ گونه حمایت های دولتی به خاطره ها سپرده شدند.

خود کرده را تدبیر چه باید؟

طــرح مـا