طرح ما، ایده پردازی امروز برای فردایی روشن

تماس با ما
طــرح مـا
فرمول طلایی قیمت گذاری

فرمول طلایی قیمت گذاری

در جستجوی فرمول طلایی

در ابتدا صراحتا اعلام می کنم: هیچ فرمول طلایی و نهایی برای قیمت گذاری وجود ندارد! نمی توان فاکتورها را وارد یک فرمول کرد و بعد انتظار داشت قیمت نهایی به دست آید؛ برای قیمت گذاری باید ده ها عامل مورد بررسی قرار گیرد و بر اساس استراتژی مشخص قیمت گذاری انجام شود. پس نباید منتظر یک فرمول معجزه آسا برای قیمت گذاری باشید برای قیمت گذاری باید مسائلی که در ادامه ذکر می شود را در نظر بگیرید.

 یکی از بزرگترین اشتباهاتی که کسب و کارها مرتکب می شوند این است که فکر میکنند تنها عامل موثر بر میزان فروش قیمت است. توانایی شما در فروش باعث افزایش فروش می شود. تنها عامل موثر در میزان فروش قیمت نیست. ” اولین چیزی که باید بدانید این است که قیمت فروش تابع توانایی شما در فروش است و نه چیز دیگری”  مشاور با سابقه فروش “لاورنس استینمنتز” در ادامه بیان می کند: ” تفاوت بین ساعت ۸۰۰۰ دلاری رولکس و ساعت ۴۰ دلاری سیکو چیست؟ سیکو دقیق تر است و دستگاه زمان بهتری است! تفاوت در توانایی شما برای فروش خلاصه می شود.”

نباید منتظر یک فرمول معجزه آسا برای قیمت گذاری باشید!

قیمت گذاری پایین

گرچه برخی صاحبان کسب و کار می پندارند در شرایطی اقتصادی نامساعد باید پایین ترین قیمت بازار را ارائه دهند اما “لارا ویلت” استاد اقتصاد دانشگاه بنتلی می گوید: “قیمت گذاری دقیق در هر شرایط اقتصادی مهم است اما اهمیت آن در دوران رکود اقتصادی بیشتر می شود” “بسیاری از کسب و کارها در تلاش برای متقاعد کردن مشتری در اینکه پایین ترین قیمت بازار در اختیار آنهاست قیمت خود را بسیار پایین می آورند اما در بسیاری از مواقع محصول آنها با عنوان “مفت” و “ارزان” برداشت می شود. به یاد داشته باشید که مشتریان می خواهند “ارزش پول” خود را به دست آورند و قصد خرید از فروشنده ارزان را ندارند. ” او می افزاید: “کسب و کارها باید توجه کنند که عرضه محصول در قیمت پایین باید جوابگوی هزینه های شرکت باشد. عرضه محصول در قیمتی که شما فقط هزینه ها را به دست می آورید در بلندمدت به نفع شرکت شما نیست

قیمت گذاری بالا
در طرف مقابل افزایش قیمت نیز می تواند در زده شدن مشتری تاثیر داشته باشد چون مشتری همواره به قیمت رقبا چشم می دوزد. قیت گذاری بیشتر از تمایل مشتری برای پرداخت نیز می تواند باعث کاهش فروش شود. “توفتوی” می گوید : خود را بهجای مشتری بگذارید: آیا این قیمت عادلانه است؟ آیا شما حاضرید برای این کالا یا سرویس این مقدار پول پرداخت کنید؟ او می گوید بهتر است از مشتریان در مورد قیمت خود و عادلانه بودن نظرسنجی کنید.

اولویت هایی غیر از قیمت

هدف هر کسی در کسب و کار کسب سود بالاست. اما غیر از افزایش سود باید توجه داشت که هر کالا یا هر بیزینسی می تواند اهدافی جانبی غیر از کسب مستقیم سود داشته باشد.

گاهی اوقات هدف شما از یک کالا داشتن سهم زیاد در بازار است تا بتوانید محصولات خود و برند خود را به بازار بشناسانید. در برخی موارد یک کالای پرفروش در یک صنعت حاشیه سود کمی دارد و شما قصد دارید با فروش بالا با سود کم و قیمت پایین خریداران و خرده فروشان را به خود متمایل کنید. با کسب تمایل خریداران شما می توانید محصولات فرعی که حاشیه سود بالاتر و رقابت کمتری را دارند به مشتری بفروشید. (به طور مثال یک تولید کننده ویلچر سود خوبی از تولید ویلچر معمولی نمی برد اما با در دست داشت بازار ویلچر معمولی می تواند از فروش ویلچر مخصوص و برقی سود خوبی به دست آورد.)

برخی تولید کنندگان نیز به دنبال “اثر شبکه ای” هستند. به طور مثال با افزایش فروش سیستم عامل اندروید توسعه دهندگان نرم افزار به سمت این سیستم عامل حرکت کردند و درآمد قابل توجهی از فروش نرم افزارهای اندرویدی در فروشگاه گوگل نصیب گوگل شد. در این مورد گوگل به دنبال جذب شبکه ای از مشتریان بود تا بتواند در موارد جانبی از آنها درآمد کسب کند.

این مطلب ادامه دارد

طــرح مـا
طــرح مـا
تبلیغات مرده است

تبلیغات مرده است

در حال حاضر به هر سویی نگاه کنیم، شاهد یک چرخش اساسی از بازاریابی تبلیغات محور، به بازاریابی روابط عمومی محور، هستیم ،  دیگر نمی توان فقط با تکیه بر تبلیغات، یک نام تجاری جدید به بازار عرضه کرد، زیرا تبلیغات دیگر اعتبار ندارد.

یک نام تجاری جدید را فقط به کمک اطلاع رسانی یا روابط عمومی می توان ارائه و تثبیت کرد. روابط عمومی این امکان را در اختیار شما می گذارد که پیام تبلیغاتی خود را به شکلی غیر مستقیم و با کمک گروه سوم در بازار به گوش مخاطبان برسانید. روابط عمومی اعتبار دارد اما تبلیغات نه! ممکن است بتوانید با یک برنامه تبلیغاتی بسیار حساب شده، روی مخاطبین خود تاثیر مثبت بگذارید ولی با کمک روابط عمومی می توان آسان و بهتر به نتیجه دلخواه رسید.

تبلیغات مرده است، زنده باد روابط عمومی

چگونه ممکن است تبلیغات مرده باشد در حالی که همه جا حضور دارد؟ به هر طرف که نگاه کنید آگهی تبلیغاتی می بینید. درست مثل نقاشی. نقاشی هم مرده است با اینکه امروز بیش از هر زمان دیگری مورد توجه است. وقتی از مرگ نقاشی حرف می زنیم، منظورمان مرگ خود این هنر نیست، بلکه منظور مرگ کارکرد آن به عنوان بازتاب دهنده واقعیت است. به همین معنا تبلیغات امروز کارکرد خود را به عنوان سازنده یک نام تجاری از دست داده و فقط به عنوان یک هنر، زنده است. این به مفهوم بی ارزش بودن تبلیغات نیست. ارزش هر هنری را بیننده آن تعیین می کند. این فقط بدان معناست که وقتی چیزی کارکردش را از دست می دهد به هنر تبدیل می شود بنابراین، نمی توان ارزش آن را با مقیاس عینی تعیین کرد.

ارزش یک آگهی تبلیغاتی

نظر نویسنده این است که تبلیغات به اندازه هزینه اش ارزش ندارد، به جز در یک صورت، که بسیار هم مهم است و آن اینکه واقعا هدف کاربردی داشته باشد. در آن صورت ارزشمند خواهد بود ولی هدف کاربردی تبلیغات چیست؟ هدف اصلی تبلیغات ساختن یک نام تجاری یا تثبیت آن نیست، بلکه حمایت و دفاع از نام تجاری ای است که پیش از آن با استفاده از ابزارهای دیگر ساخته شده است. منظور از ابزارهای دیگر، در درجه اول استفاده از روابط عمومی برای ساختن نام تجاری و سپس تایید آن از سوی گروه سوم (رسانه های جمعی) است. دو عملکرد اصلی یک برنامه بازاریابی، در مرحله اول ساخت یک نام تجاری و سپس حمایت و دفاع از آن است. روابط عمومی، نام تجاری را به وجود می آورد و تبلیغات از آن حمایت می کند. جای تاسف است که تبلیغاتچی ها آن قدر وقت و انرژی خود را برای ساخته شدن نام تجاری ای صرف می کنند که دیگر از نظر احساسی، توان جنگیدن و دفاع از آن نام را در نبرد بازار ندارند.

اول اطلاع رسانی، سپس تبلیغات

تبلیغات، نمی تواند یک نام تجاری جدید تولید کند اما اطلاع رسانی قادر است این کار را انجام دهد. تبلیغات، تنها می تواند نام تجاری ای که قبلا توسط اطلاع رسانی شناخته شده است را ابقا کند. حقیقت این است که تبلیغات نمی تواند آتشی را روشن کند بلکه فقط می تواند آتشی را که قبلا برپا شده مشتعل نگاه دارد. شما برای شروع هر کاری به اعتبار نیاز دارید که فقط یک شخص یا یک منبع سوم می تواند برایتان فراهم کند. پس اولین مرحله هر فعالیت اقتصادی جدیدی باید روابط عمومی باشد. در آینده، مشتریان بیشتری برای تعیین خط مشی بازاریابی و ارائه نامشان از مرکز روابط عمومی کمک خواهند گرفت و تبلیغات به ناچار، دنباله روی روابط عمومی خواهد شد. در آینده نزدیک منتظر رشد انفجاری صنعت روابط عمومی باشید.

برگرفته از :سقوط تبلیغات و ظهور روابط عمومی

طــرح مـا
طــرح مـا
معنی برند سامسونگ "Samsung" چیست؟

معنی برند سامسونگ "Samsung" چیست؟

آیا می دانید معنی واقعی برند سامسونگ چیست؟ سامسونگ شرکتی است که محبوبترین و بیشترین تلفن های هوشمند جهان را می سازد. اما از آنجا که ما با زبان کره ای آشنایی نداریم معنای این کلمه نیز برایمان نا مفهوم است و قطعا خیلی ها دوست دارند بدانند که چه رازی در پس این نام وجود دارد.

در زبان کره‌ای، کلمه ‌Samsung به معنای سه ستاره است. نام این برند توسط موسس اولیه سامسونگ یعنی بیونگ چول (Byung-chull) انتخاب شده و دلیلش هم این است که وی قصد داشته روزی این شرکت بتواند در سه زمنیه برترین و قدرتمندترین کمپانی دنیا شود. اما چرا دقیقا سه ستاره؟ و چرا عدد ۳ برای موفقیت انتخاب شده و چرا مثلا ۴ ستاره انتخاب نشده؟ دلیل این موضوع در زبان کره ای نهفته است که عدد سه در آن به عنوان یک سمبل برای هر چیز بزرگ و قدرتمند بکار می رود.

در زیر می توانید لوگوهای قدیمی تر سامسونگ را مشاهده کنید.

samsung logo

طــرح مـا

به یاد سهراب

بهارِ سهراب . . .

گفته بودی  " تا شقایق هست زندگی باید کرد"

شقایق ها کجایید، بهار آمد

و یک مهتابی گلهای شمعدانی و باغچه ای پراز

پروانه های فرصت فکر

فکر آن حوض قشنگ، فکر سبزه، فکر عیدی

در کوچه کودکی

اگر

دری باز مانده باشد

با دستان مهربان بهار

می توان بافت گیسوان پریشان زندگی را

این سبزی ناگزیر را

می توان به زندگی گریز زد.

در کوچه کودکی

اگر

دری باز مانده باشد

.

.

می خواستی

طرح دامن هستی را عوض کنی

و پیراهن لک دار فلک را بشکافی

تا ما

گلدوزی بهار را باور کنیم

و با این همه بی برگی

در حاشیه ارغوان و شقایق

بنشینیم و چای بنوشیم.  آه . . .

این همه مهربانی چگونه خاک می شود؟

گلهای زندگیتان همیشه بهاری باد

(محض یادگار نوشتم)

سوم فروردین نود و پنج

۱ نظر
طــرح مـا

بهترینها را برای شما آرزومندم.

newrooz95

طــرح مـا