طرح ما، ایده پردازی امروز برای فردایی روشن

تماس با ما

۲۴ مطلب با موضوع «برندینگ» ثبت شده است

طــرح مـا
مدل جدید بازاریابی کاتلر با نام CCDVTP

مدل جدید بازاریابی کاتلر با نام CCDVTP

بازاریابی علمی نیست که با مرور زمان کهنه یا تکراری شود ، آن قدر در هر عرصه ای فشار رقابت زیاد است که هر روز مورد جدیدی به  روش های  بازاریابی اضافه میشود. همگام با این تغییرات پر شتاب رهبران علم بازاریابی هیچ گاه بیکار ننشسته و مدام در حال خلاقیت ، نو آوری و تست کردن روش های جدید برای تکمیل فرآیند بازاریابی هستند.

مثلا جالب است توجه کنید که چگونه  کاتلر ، پدر علم بازاریابی در دوران کهنسالی هنوز هم به ابداع روش های نوین میپردازد. کاتلر تقریبا به موازارت تغییرات سریع محیط رقابتی در دنیا اقدام به طراحی و تست الگوهای جدید بازاریابی که سازگار با تغییرات جدید باشد، میکند .

نمونه ای از آخرین تلاش های پروفسور کاتلر برای طراحی الگویی همگام با تغییرات مدلی است که اولین بار در کشور چین مطرح شد که کاتلر آنرا مدل CCDVTP نامید. بیانات کاتلر در مورد این مدل حاکی ازاین است که علیرغم زندگی پیچیده و محیط کاملا رقابتی،  در بازاریابی قرن بیست و یک میتوان از اصول بسیار ساده بازاریابی که گذر زمان برروی آن ها تاثیر چندانی ندارد ، کمک گرفت و با کمک این اصول ساده با چالش های پیش رو در آینده دست و پنجه نرم کرد.

کاتلر مدل خود را رمز واژه ی کلماتی می داند که با استفاده از آنها می توان حریفان بازاریابی را از راه بدر کرد.

مدل جدید بازاریابی کاتلر متشکل از لغات طلایی به شرح زیر است:

اگر بخواهیم کل مفهوم این مدل بازاریابی را به زبان ساده و در یک جمله بگوییم به ” ایجاد ارتباط و ارائه ارزش به بازار هدف برای کسب سود “میرسیم. که در آن ایجاد ارزش با مدیریت محصول معادل گرفته شده است ٬ ارزش ارتباط را معادل مدیریت برند دانسته است و ارزش ارائه و تحویل محصول را با مدیریت مشتری یکسان دانسته است.

کاتلر بیان میکند که هر کدام از انواع اشاره شده مدیریت بطور کلی در مسیر حرکت کسب و کار تجاری بطوریکه در زیر توضیح داده خواهد شد ، تغییر می کنند.

مدیریت محصول در مدل جدید بازاریابی کاتلر:

هر چه قدر شرکتی بهتر بتواند ابعاد محصولاتی که ارایه میدهد را مدیریت کند در امر بازاریابی موفق تر است . از نظر کاتلر بخش اعظم مدیریت محصول یک رویکرد داخلی است و به داخل خود شرکت برمیگردد. درست است که از دانش خارجی نیز برای نوآوری های مورد نیاز محصول استفاده میشود ولی برای موفقیت این بخش از بازاریابی روال ها و فرایند های داخلی شرکت خود را بهبود ببخشید.

مدیریت نام تجاری در مدل جدید بازاریابی کاتلر:

مدیریت برند نیز در حال تغییر می باشد بدین معنی که شرکت ها تمایل دارند به سادگی و با استفاده از متمرکز شدن بر قلب و ذهن مردم ٬ آنها را جلب کنند. نام تجاری بکار گرفته شده نیز الهام بخش همه چیز بوده و امید دهنده نیز استفاده می شود. این مسیر جدیدی است که شرکت های برای نفوذ بر ذهن و قلب و روح و روان مشتری ( محدود به منافع خاص ) بر آن متمرکز شده اند.

مدیریت مشتری در مدل جدید بازاریابی کاتلر :

مدیریت مشتری اساساً با داشتن یک بانک اطلاعاتی از مشتریان استفاده می گردد. و شرکت ها باید  متمایل به سمتی شوند که بوسیله آگهی و تبلیغات محصولات خود را به مشتریان خارج از پایگاه داده خود نیز معرفی کنند و این به نوعی آرزو برای کمک به رفع نیازشان تبدیل شده است. از نظر کاتلر در این برهه از بازاریابی اهمیت هزینه برروی حفظ مشتریان فعلی باید همگام و و همزمان با هزینه برروی بدست آوردن مشتریان جدید انجام شود.

برخی از این توصیه ها برای شرکت هایی مفید است که خود را گرفتار استراتژی های سنتی کرده اند. پس از آن ٬ این سه نوع از مدیریت ( مدیریت محصول با مفهوم بیان شده – مدیریت نام تجاری و مدیریت مشتری ) که در مدل CCDVTP مستتر است ٬ به تازه نگه داشتن شرکت و جلوگیری از عقب ماندن آن در محیط متلاطم امروزی کمک شایانی خواهند کرد. از نظر کاتلر بسیاری از شرکت ها بدون توجه به این سه مرحله از بازاریابی و تکمیل این سه مرحله بنیادی خود را درگیر روش های نوین بازاریابی و صرف هزینه هنگفت در زمینه های دیگر کرده اند در صورتی که تکمیل این مراحل خود به طرز چشمگیری جلوبرنده است.

طــرح مـا
طــرح مـا
قدیم ندیما ما هم ارج داشتیم!

قدیم ندیما ما هم ارج داشتیم!

 

قطعا پدربزرگها و مادر بزرگها این شعار تبلیغاتی یادشان است.

« ارج نامی که می شناسید و به آن اطمینان دارید . »

مرگ یک نوستالژی؛ شرکت «ارج» هم به طور کامل تعطیل  

امروز وقتی این خبر را خواندم دلم گرفت مرگ یک نوستالژی یعنی مرگ هویت ، مرگ قدمت ، مرگ فرهنگ

اولین کارخانه لوازم خانگی کشور که در سال 1316 و حتی پیش از بسیاری از شرکت های بزرگ و مطرح در این زمینه تاسیس شد. 

(ارج مخفف آهنگری - ریخته گری - جوشکاری)

دوتا برند ایرانی ازقدیم درلوازم خانگی معروف بودند.آزمایش و ارج که شرکت آزمایش چندین سال قبل بسته شد و شرکت ارج هم الان

یه شعار تبلیغاتی مشهور داشت ارج: آزمایش ثابت کرده که ارج بهترین است، برای کل‌کل دو برند ارج و آزمایش.

بررسی و تحلیل این رقابت آن هم در 60  - 70 سال پیش برای من خیلی جالب است.

برند سامسونگ را قبلا تحلیل کرده ایم. جالبه که بدانید قدمت ارج از برند سامسونگ بیشتر است.

اما بحران نقدیندگی و مشکلات عدیده مالی و مدیریتی به حدی رسید که مدیران این کارخانه تصمیم به تعطیلی آن گرفته و ماشین آلات این کارخانه را به فروش گذاشته اند و این مسئله در حالی اتفاق می افتد که زمانی شرکت ارج هم لوازم خانگی تولید و برند سازی می کرد که بسیاری از  شرکت های پیشرفته امروزی حتی در آن زمان تاسیس هم نشده بودند.

بر همین اساس به سبب قدیمی بودن ماشین آلات و مدیریت ناکارآمد در این کارخانه سبب آن شد که این کارخانه با این قدمت نتواند حتی در بازار های داخلی جایی در میان رقبا داشته باشد.

طبق نامه ای که سال گذشته از طرف کارگران بیکار شده این کارخانه قدیمی مکتوب شده بود ذکر شده است که تعداد تولیدات شرکت به صفر رسیده و  صاحبان شرکت هیچگونه برنامه جامع راهبردی در خصوص ادامه تولید و یا افزایش سبد محصولات و بهینه‌سازی محصولات و دستگاه‌ها و ماشین آلات موجود ندارند.

مسئولان کارخانه گفته اند که تولید را ادامه نخواهیم داد چراکه  شرکت زیان ده است و ادامه روند تولیدی هیچ سودی نخواهد داشت . این در حالی است که در تمامی محصولات از قطعات داخلی استفاده می شده است و با درایت و مدیریت صحیح قادر به عبور از بحران خواهیم بود.

متاسفانه در سال های اخیر کارخانه به جای تولید، بیشتر سالن های خود را در اختیار شرکت ها و کارخانه های دیگر قرار می داد و از آن ها اجاره می گرفت و کارخانه در ماه  آذر و دی که اوج تولیدات یخچال است حداکثر 15 عدد یخچال تولید می کرد.

حال تعطیلی این کارخانه بار دیگر لزوم حمایت دولتی ها از تولیدات داخل را برای ما یادآور می شود، کم نبودند کارخانه ها و کارگاه هایی که بحران های مشابه و نبود هیچ گونه حمایت های دولتی به خاطره ها سپرده شدند.

خود کرده را تدبیر چه باید؟

طــرح مـا
طــرح مـا
فرمول طلایی قیمت گذاری

فرمول طلایی قیمت گذاری

در جستجوی فرمول طلایی

در ابتدا صراحتا اعلام می کنم: هیچ فرمول طلایی و نهایی برای قیمت گذاری وجود ندارد! نمی توان فاکتورها را وارد یک فرمول کرد و بعد انتظار داشت قیمت نهایی به دست آید؛ برای قیمت گذاری باید ده ها عامل مورد بررسی قرار گیرد و بر اساس استراتژی مشخص قیمت گذاری انجام شود. پس نباید منتظر یک فرمول معجزه آسا برای قیمت گذاری باشید برای قیمت گذاری باید مسائلی که در ادامه ذکر می شود را در نظر بگیرید.

 یکی از بزرگترین اشتباهاتی که کسب و کارها مرتکب می شوند این است که فکر میکنند تنها عامل موثر بر میزان فروش قیمت است. توانایی شما در فروش باعث افزایش فروش می شود. تنها عامل موثر در میزان فروش قیمت نیست. ” اولین چیزی که باید بدانید این است که قیمت فروش تابع توانایی شما در فروش است و نه چیز دیگری”  مشاور با سابقه فروش “لاورنس استینمنتز” در ادامه بیان می کند: ” تفاوت بین ساعت ۸۰۰۰ دلاری رولکس و ساعت ۴۰ دلاری سیکو چیست؟ سیکو دقیق تر است و دستگاه زمان بهتری است! تفاوت در توانایی شما برای فروش خلاصه می شود.”

نباید منتظر یک فرمول معجزه آسا برای قیمت گذاری باشید!

قیمت گذاری پایین

گرچه برخی صاحبان کسب و کار می پندارند در شرایطی اقتصادی نامساعد باید پایین ترین قیمت بازار را ارائه دهند اما “لارا ویلت” استاد اقتصاد دانشگاه بنتلی می گوید: “قیمت گذاری دقیق در هر شرایط اقتصادی مهم است اما اهمیت آن در دوران رکود اقتصادی بیشتر می شود” “بسیاری از کسب و کارها در تلاش برای متقاعد کردن مشتری در اینکه پایین ترین قیمت بازار در اختیار آنهاست قیمت خود را بسیار پایین می آورند اما در بسیاری از مواقع محصول آنها با عنوان “مفت” و “ارزان” برداشت می شود. به یاد داشته باشید که مشتریان می خواهند “ارزش پول” خود را به دست آورند و قصد خرید از فروشنده ارزان را ندارند. ” او می افزاید: “کسب و کارها باید توجه کنند که عرضه محصول در قیمت پایین باید جوابگوی هزینه های شرکت باشد. عرضه محصول در قیمتی که شما فقط هزینه ها را به دست می آورید در بلندمدت به نفع شرکت شما نیست

قیمت گذاری بالا
در طرف مقابل افزایش قیمت نیز می تواند در زده شدن مشتری تاثیر داشته باشد چون مشتری همواره به قیمت رقبا چشم می دوزد. قیت گذاری بیشتر از تمایل مشتری برای پرداخت نیز می تواند باعث کاهش فروش شود. “توفتوی” می گوید : خود را بهجای مشتری بگذارید: آیا این قیمت عادلانه است؟ آیا شما حاضرید برای این کالا یا سرویس این مقدار پول پرداخت کنید؟ او می گوید بهتر است از مشتریان در مورد قیمت خود و عادلانه بودن نظرسنجی کنید.

اولویت هایی غیر از قیمت

هدف هر کسی در کسب و کار کسب سود بالاست. اما غیر از افزایش سود باید توجه داشت که هر کالا یا هر بیزینسی می تواند اهدافی جانبی غیر از کسب مستقیم سود داشته باشد.

گاهی اوقات هدف شما از یک کالا داشتن سهم زیاد در بازار است تا بتوانید محصولات خود و برند خود را به بازار بشناسانید. در برخی موارد یک کالای پرفروش در یک صنعت حاشیه سود کمی دارد و شما قصد دارید با فروش بالا با سود کم و قیمت پایین خریداران و خرده فروشان را به خود متمایل کنید. با کسب تمایل خریداران شما می توانید محصولات فرعی که حاشیه سود بالاتر و رقابت کمتری را دارند به مشتری بفروشید. (به طور مثال یک تولید کننده ویلچر سود خوبی از تولید ویلچر معمولی نمی برد اما با در دست داشت بازار ویلچر معمولی می تواند از فروش ویلچر مخصوص و برقی سود خوبی به دست آورد.)

برخی تولید کنندگان نیز به دنبال “اثر شبکه ای” هستند. به طور مثال با افزایش فروش سیستم عامل اندروید توسعه دهندگان نرم افزار به سمت این سیستم عامل حرکت کردند و درآمد قابل توجهی از فروش نرم افزارهای اندرویدی در فروشگاه گوگل نصیب گوگل شد. در این مورد گوگل به دنبال جذب شبکه ای از مشتریان بود تا بتواند در موارد جانبی از آنها درآمد کسب کند.

این مطلب ادامه دارد

طــرح مـا
طــرح مـا
تبلیغات مرده است

تبلیغات مرده است

در حال حاضر به هر سویی نگاه کنیم، شاهد یک چرخش اساسی از بازاریابی تبلیغات محور، به بازاریابی روابط عمومی محور، هستیم ،  دیگر نمی توان فقط با تکیه بر تبلیغات، یک نام تجاری جدید به بازار عرضه کرد، زیرا تبلیغات دیگر اعتبار ندارد.

یک نام تجاری جدید را فقط به کمک اطلاع رسانی یا روابط عمومی می توان ارائه و تثبیت کرد. روابط عمومی این امکان را در اختیار شما می گذارد که پیام تبلیغاتی خود را به شکلی غیر مستقیم و با کمک گروه سوم در بازار به گوش مخاطبان برسانید. روابط عمومی اعتبار دارد اما تبلیغات نه! ممکن است بتوانید با یک برنامه تبلیغاتی بسیار حساب شده، روی مخاطبین خود تاثیر مثبت بگذارید ولی با کمک روابط عمومی می توان آسان و بهتر به نتیجه دلخواه رسید.

تبلیغات مرده است، زنده باد روابط عمومی

چگونه ممکن است تبلیغات مرده باشد در حالی که همه جا حضور دارد؟ به هر طرف که نگاه کنید آگهی تبلیغاتی می بینید. درست مثل نقاشی. نقاشی هم مرده است با اینکه امروز بیش از هر زمان دیگری مورد توجه است. وقتی از مرگ نقاشی حرف می زنیم، منظورمان مرگ خود این هنر نیست، بلکه منظور مرگ کارکرد آن به عنوان بازتاب دهنده واقعیت است. به همین معنا تبلیغات امروز کارکرد خود را به عنوان سازنده یک نام تجاری از دست داده و فقط به عنوان یک هنر، زنده است. این به مفهوم بی ارزش بودن تبلیغات نیست. ارزش هر هنری را بیننده آن تعیین می کند. این فقط بدان معناست که وقتی چیزی کارکردش را از دست می دهد به هنر تبدیل می شود بنابراین، نمی توان ارزش آن را با مقیاس عینی تعیین کرد.

ارزش یک آگهی تبلیغاتی

نظر نویسنده این است که تبلیغات به اندازه هزینه اش ارزش ندارد، به جز در یک صورت، که بسیار هم مهم است و آن اینکه واقعا هدف کاربردی داشته باشد. در آن صورت ارزشمند خواهد بود ولی هدف کاربردی تبلیغات چیست؟ هدف اصلی تبلیغات ساختن یک نام تجاری یا تثبیت آن نیست، بلکه حمایت و دفاع از نام تجاری ای است که پیش از آن با استفاده از ابزارهای دیگر ساخته شده است. منظور از ابزارهای دیگر، در درجه اول استفاده از روابط عمومی برای ساختن نام تجاری و سپس تایید آن از سوی گروه سوم (رسانه های جمعی) است. دو عملکرد اصلی یک برنامه بازاریابی، در مرحله اول ساخت یک نام تجاری و سپس حمایت و دفاع از آن است. روابط عمومی، نام تجاری را به وجود می آورد و تبلیغات از آن حمایت می کند. جای تاسف است که تبلیغاتچی ها آن قدر وقت و انرژی خود را برای ساخته شدن نام تجاری ای صرف می کنند که دیگر از نظر احساسی، توان جنگیدن و دفاع از آن نام را در نبرد بازار ندارند.

اول اطلاع رسانی، سپس تبلیغات

تبلیغات، نمی تواند یک نام تجاری جدید تولید کند اما اطلاع رسانی قادر است این کار را انجام دهد. تبلیغات، تنها می تواند نام تجاری ای که قبلا توسط اطلاع رسانی شناخته شده است را ابقا کند. حقیقت این است که تبلیغات نمی تواند آتشی را روشن کند بلکه فقط می تواند آتشی را که قبلا برپا شده مشتعل نگاه دارد. شما برای شروع هر کاری به اعتبار نیاز دارید که فقط یک شخص یا یک منبع سوم می تواند برایتان فراهم کند. پس اولین مرحله هر فعالیت اقتصادی جدیدی باید روابط عمومی باشد. در آینده، مشتریان بیشتری برای تعیین خط مشی بازاریابی و ارائه نامشان از مرکز روابط عمومی کمک خواهند گرفت و تبلیغات به ناچار، دنباله روی روابط عمومی خواهد شد. در آینده نزدیک منتظر رشد انفجاری صنعت روابط عمومی باشید.

برگرفته از :سقوط تبلیغات و ظهور روابط عمومی

طــرح مـا
طــرح مـا
معنی برند سامسونگ "Samsung" چیست؟

معنی برند سامسونگ "Samsung" چیست؟

آیا می دانید معنی واقعی برند سامسونگ چیست؟ سامسونگ شرکتی است که محبوبترین و بیشترین تلفن های هوشمند جهان را می سازد. اما از آنجا که ما با زبان کره ای آشنایی نداریم معنای این کلمه نیز برایمان نا مفهوم است و قطعا خیلی ها دوست دارند بدانند که چه رازی در پس این نام وجود دارد.

در زبان کره‌ای، کلمه ‌Samsung به معنای سه ستاره است. نام این برند توسط موسس اولیه سامسونگ یعنی بیونگ چول (Byung-chull) انتخاب شده و دلیلش هم این است که وی قصد داشته روزی این شرکت بتواند در سه زمنیه برترین و قدرتمندترین کمپانی دنیا شود. اما چرا دقیقا سه ستاره؟ و چرا عدد ۳ برای موفقیت انتخاب شده و چرا مثلا ۴ ستاره انتخاب نشده؟ دلیل این موضوع در زبان کره ای نهفته است که عدد سه در آن به عنوان یک سمبل برای هر چیز بزرگ و قدرتمند بکار می رود.

در زیر می توانید لوگوهای قدیمی تر سامسونگ را مشاهده کنید.

samsung logo

طــرح مـا