طرح ما، ایده پردازی امروز برای فردایی روشن

تماس با ما

۳۹ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «طرح ما» ثبت شده است

طــرح مـا
تبلیغات مرده است

تبلیغات مرده است

در حال حاضر به هر سویی نگاه کنیم، شاهد یک چرخش اساسی از بازاریابی تبلیغات محور، به بازاریابی روابط عمومی محور، هستیم ،  دیگر نمی توان فقط با تکیه بر تبلیغات، یک نام تجاری جدید به بازار عرضه کرد، زیرا تبلیغات دیگر اعتبار ندارد.

یک نام تجاری جدید را فقط به کمک اطلاع رسانی یا روابط عمومی می توان ارائه و تثبیت کرد. روابط عمومی این امکان را در اختیار شما می گذارد که پیام تبلیغاتی خود را به شکلی غیر مستقیم و با کمک گروه سوم در بازار به گوش مخاطبان برسانید. روابط عمومی اعتبار دارد اما تبلیغات نه! ممکن است بتوانید با یک برنامه تبلیغاتی بسیار حساب شده، روی مخاطبین خود تاثیر مثبت بگذارید ولی با کمک روابط عمومی می توان آسان و بهتر به نتیجه دلخواه رسید.

تبلیغات مرده است، زنده باد روابط عمومی

چگونه ممکن است تبلیغات مرده باشد در حالی که همه جا حضور دارد؟ به هر طرف که نگاه کنید آگهی تبلیغاتی می بینید. درست مثل نقاشی. نقاشی هم مرده است با اینکه امروز بیش از هر زمان دیگری مورد توجه است. وقتی از مرگ نقاشی حرف می زنیم، منظورمان مرگ خود این هنر نیست، بلکه منظور مرگ کارکرد آن به عنوان بازتاب دهنده واقعیت است. به همین معنا تبلیغات امروز کارکرد خود را به عنوان سازنده یک نام تجاری از دست داده و فقط به عنوان یک هنر، زنده است. این به مفهوم بی ارزش بودن تبلیغات نیست. ارزش هر هنری را بیننده آن تعیین می کند. این فقط بدان معناست که وقتی چیزی کارکردش را از دست می دهد به هنر تبدیل می شود بنابراین، نمی توان ارزش آن را با مقیاس عینی تعیین کرد.

ارزش یک آگهی تبلیغاتی

نظر نویسنده این است که تبلیغات به اندازه هزینه اش ارزش ندارد، به جز در یک صورت، که بسیار هم مهم است و آن اینکه واقعا هدف کاربردی داشته باشد. در آن صورت ارزشمند خواهد بود ولی هدف کاربردی تبلیغات چیست؟ هدف اصلی تبلیغات ساختن یک نام تجاری یا تثبیت آن نیست، بلکه حمایت و دفاع از نام تجاری ای است که پیش از آن با استفاده از ابزارهای دیگر ساخته شده است. منظور از ابزارهای دیگر، در درجه اول استفاده از روابط عمومی برای ساختن نام تجاری و سپس تایید آن از سوی گروه سوم (رسانه های جمعی) است. دو عملکرد اصلی یک برنامه بازاریابی، در مرحله اول ساخت یک نام تجاری و سپس حمایت و دفاع از آن است. روابط عمومی، نام تجاری را به وجود می آورد و تبلیغات از آن حمایت می کند. جای تاسف است که تبلیغاتچی ها آن قدر وقت و انرژی خود را برای ساخته شدن نام تجاری ای صرف می کنند که دیگر از نظر احساسی، توان جنگیدن و دفاع از آن نام را در نبرد بازار ندارند.

اول اطلاع رسانی، سپس تبلیغات

تبلیغات، نمی تواند یک نام تجاری جدید تولید کند اما اطلاع رسانی قادر است این کار را انجام دهد. تبلیغات، تنها می تواند نام تجاری ای که قبلا توسط اطلاع رسانی شناخته شده است را ابقا کند. حقیقت این است که تبلیغات نمی تواند آتشی را روشن کند بلکه فقط می تواند آتشی را که قبلا برپا شده مشتعل نگاه دارد. شما برای شروع هر کاری به اعتبار نیاز دارید که فقط یک شخص یا یک منبع سوم می تواند برایتان فراهم کند. پس اولین مرحله هر فعالیت اقتصادی جدیدی باید روابط عمومی باشد. در آینده، مشتریان بیشتری برای تعیین خط مشی بازاریابی و ارائه نامشان از مرکز روابط عمومی کمک خواهند گرفت و تبلیغات به ناچار، دنباله روی روابط عمومی خواهد شد. در آینده نزدیک منتظر رشد انفجاری صنعت روابط عمومی باشید.

برگرفته از :سقوط تبلیغات و ظهور روابط عمومی

طــرح مـا
طــرح مـا
معنی برند سامسونگ "Samsung" چیست؟

معنی برند سامسونگ "Samsung" چیست؟

آیا می دانید معنی واقعی برند سامسونگ چیست؟ سامسونگ شرکتی است که محبوبترین و بیشترین تلفن های هوشمند جهان را می سازد. اما از آنجا که ما با زبان کره ای آشنایی نداریم معنای این کلمه نیز برایمان نا مفهوم است و قطعا خیلی ها دوست دارند بدانند که چه رازی در پس این نام وجود دارد.

در زبان کره‌ای، کلمه ‌Samsung به معنای سه ستاره است. نام این برند توسط موسس اولیه سامسونگ یعنی بیونگ چول (Byung-chull) انتخاب شده و دلیلش هم این است که وی قصد داشته روزی این شرکت بتواند در سه زمنیه برترین و قدرتمندترین کمپانی دنیا شود. اما چرا دقیقا سه ستاره؟ و چرا عدد ۳ برای موفقیت انتخاب شده و چرا مثلا ۴ ستاره انتخاب نشده؟ دلیل این موضوع در زبان کره ای نهفته است که عدد سه در آن به عنوان یک سمبل برای هر چیز بزرگ و قدرتمند بکار می رود.

در زیر می توانید لوگوهای قدیمی تر سامسونگ را مشاهده کنید.

samsung logo

طــرح مـا

به یاد سهراب

بهارِ سهراب . . .

گفته بودی  " تا شقایق هست زندگی باید کرد"

شقایق ها کجایید، بهار آمد

و یک مهتابی گلهای شمعدانی و باغچه ای پراز

پروانه های فرصت فکر

فکر آن حوض قشنگ، فکر سبزه، فکر عیدی

در کوچه کودکی

اگر

دری باز مانده باشد

با دستان مهربان بهار

می توان بافت گیسوان پریشان زندگی را

این سبزی ناگزیر را

می توان به زندگی گریز زد.

در کوچه کودکی

اگر

دری باز مانده باشد

.

.

می خواستی

طرح دامن هستی را عوض کنی

و پیراهن لک دار فلک را بشکافی

تا ما

گلدوزی بهار را باور کنیم

و با این همه بی برگی

در حاشیه ارغوان و شقایق

بنشینیم و چای بنوشیم.  آه . . .

این همه مهربانی چگونه خاک می شود؟

گلهای زندگیتان همیشه بهاری باد

(محض یادگار نوشتم)

سوم فروردین نود و پنج

۱ نظر
طــرح مـا

بهترینها را برای شما آرزومندم.

newrooz95

طــرح مـا
طــرح مـا
مستر دماغ از منظر فروش و برند

مستر دماغ از منظر فروش و برند

(نقدی بر مستر دماغ)

  1. مستر دماغ موجود با مزه ای است. با آن دماغ گنده، دست و پای کوتاه و چهره با نمک. از همه نوع مدل مویش هم موجود است. اما غالبشان بی مو هستند و که تطبیقش با شرایط بچه های محک کار خوبی نیست. پس مدل های مو دارش بیشتر شد و اگر قرار بود آن بچه ها را تداعی کند حالا قرار است خودش را تغییر دهد و مستقل باشد. پس مستر دماغ یک شخصیت یا یک کارکتر مشخص نیست. گویا یک دسته و گونه ای از موجودات عروسکی است.
  2. مستر دماغ قرار بوده به شکلی محترمانه تر از مردم پول بگیرد. محترمانه تر برای خودش. که صرف کمک به محک نباشد که مردم دست کنند توی جیبشان و از سر خیر خواهی برای بچه های محک یا تطهیر اعمال خودشان کمک کنند و حالا محک هم در قبال پولی که مردم از سر لطف و نوع دوستی به او می دهند، هدیه ای بدهد. در واقع پول هایی با نرخ پایه بیشتر (حداقل ده هزارتومان) بگیرد و در کنار قلک ها و صندوق های جمع آوری کمک ها از روش زیباتری هم پول جمع آوری شود، که تا اینجا خیلی هم خوب است.
  3. مستر دماغ یک مدل فروش نسبتا کلاسیک موفق است. محصولی خیلی خوب و جذاب، قیمت پایه موجه، با نقطه قوت توزیع مناسب، گسترده و در دسترس و پروموشنی که از جاذبه طنز و احساسی توامان بهره می برد. درواقع اگر چهار پی را مدلی برای بازاریابی اش ببینیم همه را به خوبی رعایت کرده. ایناست که دارد خوب می فروشد و به اهداف خودش می رسد.
  4. با این توضیحات، عرضه مستر دماغ را از منظر بازاریابی با رویکردی فروشی خوب و موفق می دانم. یعنی اگر استراتژی این باشد که محصولی ارائه شود تا در کوتاه مدت هزینه ای از سوی مردم برای محک تامین شود و کالا به خوبی فروش رود همه چی خیلی خوب پیش رفته است. یعنی تفکر فروشی موفق. اما مشکل از جایی آغاز می شود که بخواهیم به داستان مستر دماغ از منظر برند نگاه کنیم. در اینصورت داستان به کلی متفاوت است.
  5. از منظر برند مستر دماغ یک پروزه محکوم به شکست. مستر دماغ با همه جذابیت هایش برند نیست. به هیچ قصه، صفت یا حکایتی گره نمی خورد و در بهترین حالت یک واصل کوتاه مدت برند محک است. آن هم در کوتاه مدت. مردم هیچ سابقه ذهنی از مستر دماغ ندارند و اگر می خرندش، نه برای مستر دماغ که برای محک می خرندش. در واقع از منظر نگاه حرفه ای، اتفاقا این محک است که مستر دماغ را به شهرت می رساند و باعث فروشش می شود. در واقع این بی عقبه بودن و بی هویتی مستر دماغ برای محک اقدامی نازل است. منطقی تر بود که محک ابتدا برای مستر دماغ شخصیت سازی کند و به واسطه آن کارکتر مستر دماغ –با همه بدی اسمش برای این کار- به محک گره بخورد. مستر دماغ صرفا یک عروسک با مزه است و این برای محک زیادی کم است. می فروشد چون خوب توزیع شده و محک پشت ماجراست.
  6. 1Mr nose in terms of sales and brand
  7. مستر دماغ تاریخ مصرف دارد. تاریخش که تمام شود، عقبه و بک راندی ندارد که زنده نگه اش دارد. شخصیت قصه و فیلمی نیست. مثلا کلاه قرمزی نیست که شخصیت محکمش سالهاست او را زنده و سرپا نگه داشته و برای خودش یک پرسونال برند درجه یک است و شاید یکی از بهترین و قوی ترین پرسونال برندهای ایران -که راجعش در آینده خواهم نوشت-. این است که در بهترین شرایط در قیاس با فیلم، یک عکس و پوستر است که نقش اولش را نمی شناسیم و این برای محک در دراز مدت کار نمی کند.
  8. این توضیحات را دادم که بگویم با همه موفقیت فروشی مستر دماغ، محک، فرصت برندی خلق یک شخصیت برای خودش را تا اینجا سوزانده و موفقیتش اش از فروش مستر دماغ، موقت است. نگاه بلندی مدتی پشت قصه نبوده و حالا هم برای شخصیت سازی مستر دماغ دیر شده و بازار اشباع. خلق چهره های مختلف با مدل موها و لباس های مختلف هم زیاد کار نخواهد کرد و بلای بی هویتی به زودی داستان این ماقبلِ حتی تیپ را خواهد گرفت. اگر محصولات مختلف هم از سوی محک عرضه شود باز تا مدتی در حد ارائه چند محصول، شاید جواب دهد و باز مردم به مدل محصولات مختلف هم آهسته آهسته بی واکنش خواهند شد.
  9. همه گرفتاری مستر دماغ از نگاه من، این است که برند نیست. یک واصل بی هویت برای محک است و بجای آنکه برندش برای محک کار کند، برند محک برای این عروسک، که پایان عمرش نزدیک است کار کرده. کیس مستر دماغ همانقدر از نگاه فروشی خوب و موفق است که از منظر برند برعکسش!
طــرح مـا