دیروز هجدم آبان به عنوان روز ملی کیفیت نامگذاری شده است. به همین منظور مطلبی نوشتم ولی یک روز بعد . تا به کسی و چیزی بر نخورد.!!!
کیفیت زندگی
با نگاهی به اطراف خود متوجه می شویم که چقدر از کیفیت در همه چیز دوریم و فقط کیفیت را قاب کرده ایم و نمادی از افتخاراتمان شده است و بس.
واقعا ما زندگی می کنیم یا . . . . فقط زنده ایم که باشیم. برای زنده بودن به هر قیمتی چقدر دست و پا می زنیم. پس لذت زندگی در اوج انسانیت چه می شود.(در همان کتابها و متنهای ادبی ... بماند!) با یک نگاه دقیقتر به خود و اطرافیانمان متوجه می شویم چقدر کیفیت زندگی پایین آمده است. کیفیت زندگی کلان مسئله است و شامل تمامی مواردی که به انسان و جامعه آن مربوط می شود قابل تعمیم است. و این درد ناک و رقت انگیز است. مطلب زیر را بخوانید تا متوجه منظورم شوید.
. . . . . . . . . .
چند روز پیش در شبکه های اجتماعی تصویری دست به دست شد که درآن فردی از طریق ماتحت خود رنگ را روی بوم نقاشی می پاشید( اسپری می کرد) و به زعم خود اثر هنری خلق می کرد!!!! (البته به اعتقاد من هنر، جایگاه بسیار والا ولی فراموش و خاموش در زندگیمان دارد و به خاطر اهمیت هنر و در دفاع از آن این موضوع را مطرح کردم.)
آیا اینست عاقبت هنر و هنرمند که ماتحتش ابزار هنر باشد. افسوس و هزار افسوس که انسان به کجا می رود؟
ابتدا بفهمیم کیفیت یعنی چه ؟ چرا که تا درک درستی از مفهوم کیفیت نباشد نمی توانیم درست هم تصمیم گیری کنیم.
تعریف کیفیت :
کیفیت به معنای کار درست را بار اول صحیح انجام دادن و بارهای بعد بهتر از بار اول انجام دادن است.
تعریف فوق متضمن تصمیمگیری کیفی است. زیرا بسیاری ازکارها هستندکه انجام میگیرند ولی آن کارها در راستای ارزش ها و دستیابی بههدف یا آرمان مشترک ترسیم شده، نیست. بنابراین کیفیت به معنای دستیابی به استانداردهای از پیش تعیین شده است. باتوجه به این تعریف ابتدا استانداردهای ارایه خدمت مشخص شده و سپس فعالیتها درجهت دستیابی به این استانداردها انجام می شود و استانداردها را برای دادهها (شامل منابع و مواد اولیه، ،نیروی انسانی، تجهیزات، فضا، پول و...)و فرآیندها درنظر می گیرند.
حالِ ما کجاست و حالِ کیفیت کجا؟
آیا کیفش کوک است. کیفیت را می گویم.
لااقل هرچند وقت ، غبار از روی قاب خوش تراش و متن رنگ و رو رفته کیفیت برداریم. و جویای حال جناب کیفیت شویم.