حضور فراگیر رسانه ها در دنیای امروز سبب شده است تا میزان اطلاعاتی که هر روز از طریق رسانه های گوناگون دریافت میکنیم، بیش از میزان اطلاعاتی باشد که گذشتگانمان در یک سال دریافت میکردند. برای مدیریت چنین وضعیتی به مهارت سواد رسانه ای نیاز داریم.
در ایران متاسفانه به طور سیستماتیک الگویی در خصوص سواد رسانه ای دنبال نشده است. و جای خالی چنین مهارتی در نظام آموزشی کشور به خصوص در سطح دانش آموزشی به شدت حس می شود.
با استفاده از مفاهیم و اصول رسانه ای واقعیت ها و رویه های فرهنگی ، صنایع رسانه ای و انواع محتوای رسانهای شناسانده شود. مدلهایی از آموزش و تربیت منتقدانه و همچنین نحوه سازماندهی کلاسهای درس معرفی شده که طی این فرایندها ، دانش آموزان به صورت گروهی و با کمک ابزارهای تولید محتوا ، با یکدیگر کار کرده و گونه های متفاوتی از رسانه ها را تجزیه و تحلیل و بحث و بررسی قرارمی دهند.
همچنین بصورت ورک شاپ و عملی ، سخنرانانی جهت معرفی و چگونگی تولید محتوا در رسانه های مختلف به منظور معرفی مدیا به دانش آموزان ، حضور به عمل می آوردند.
سواد رسانهای مستلزم آن است که در ابعاد گوناگون، اطلاعات کسب شود. این ابعاد عبارتند از: بُعد شناختی، احساسی، زیبائیشناختی و اخلاقی. حوزۀ شناختی به اطلاعات واقعبنیاد دلالت دارد؛ مانند تاریخ، تمدن و فرهنگها و ... اینگونه از اطلاعات، در مغز مستقر هستند. اطلاعات حوزۀ احساسی که حاوی اطلاعاتی درباره احساساتی مثل عشق، نفرت، خشم و ... میباشد، در قلب مستقر است و جایگاه اطلاعات حوزه زیبائیشناختی که حاوی اطلاعاتی دربارۀ روش تولید پیام است را باید در چشمها و گوشها دانست. هرقدر چشم و گوش قویتر و دقیقتری برای شنیدن و دیدن وجود داشته باشد، اطلاعات زیباییشناختی بهتر و بیشتری نصیب دارنده خواهد شد. جایگاه اطلاعات عرصۀ اخلاقی هم که شامل اطلاعاتی دربارۀ ارزشها است، در ضمیر و روح انسانی مستقر است. اطلاعات اخلاقی، ملاک و معیاری برای قضاوت راجع به "درست و غلط" را فراهم میکند. هر قدر اطلاعات اخلاقی دقیقتر باشند، ارزشهای نهفته در پیامهای رسانهای با عمق بیشتری درک شده و قضاوتها دربارۀ آن ارزشها، دقیقتر و منطقیتر خواهد شد. ساختار قدرتمند دانشی، باید حاوی اطلاعاتی از هر چهار حوزۀ مذکور باشد و اگر یک نوع اطلاعات موجود نباشد، ساختار دانش، ضعیف میشود؛ که در نتیجۀ آن، سواد رسانهای که از همین ساختارها تشکیل شده، ضعیف خواهد شد و نمیتوان به درستی، نارساییهای پیام رسانهای را تشخیص داد.
با اجرای چنین طرحی عملا ما درک و بینش صحیحی به نسل جوان خواهیم داد. و به قول بزرگی همچون رژیم غذایی می ماند که باید و نباید و ضررهای تغذیه نامناسب را برای ما مشخص می کند. سواد رسانه ای هم چارچوبی برای دسترسی، تحلیل، ارزشیابی و به کارگیری رسانه میباشد. که با فراگیر شدن ارتباطات مدرن و رسانه های متنوع و پیشرفته در گسترش تفکر انتقادی و مهار سلطه رسانه و ارتقاء فرهنگ رسانهای قرن 21 مورد نیاز است.
«سواد رسانهای در مدارس» در واقع آمیزهای از سه حوزه وابسته به هم باشد:
· حوزه فرهنگی
· حوزه خلاقیت
· حوزه انتقادی
در حوزه فرهنگی، افراد شکل و محتوای مختلف فرهنگ رسانهای را تجربه می کنند.
دوم حوزه خلاقیت، که در آن، مهارتهای خلاقانه افراد نظیر مهارتهای بیانی، ارتباطی و زیبایی شناسی در استفاده از رسانه در حوزه عمومی مطرح میشود؛ و سوم حوزه انتقادی است، که در آن افراد مهارتهای انتقادی را در تحلیل و ارزیابی خروجیهای رسانه کسب میکنند، و در نهایت به تصمیمگیری عاقلانهای مبنی بر اینکه چه باوری از رسانه داشته باشند، منجر میشود.
در آموزش سواد رسانهای اگر به آموزش و پرورش سپرده شود، میتواند موفقترعمل کند. با این حال من معتقدم که اگر سازمان آموزش و پرورش در ساختارهای خود تغییر و تمایل به آموزش سواد رسانه ای را نشان دهد، اتفاقا می تواند بهتر عمل کند. به هر حال توجه کنید که مسیر "آموزش سواد رسانه ای" یک مسیر نظاممند و تدریجی بوده است. نهاد آموزش و پرورش فرصت و بستر آموزش سیستماتیک و تدریجی را در یک روند تقریبا 10 ساله در اختیار دارد، و نسبت به سایر نهادها از فرصت زمانی بیشتری بهره مند است. بنابراین به طور بالقوه این شانس متوجه وزارت آموزش و پرورش و مدارس است که آموزش سواد رسانه ای از آنجا آغاز شود.
به امید ایرانی آباد و ایرانیِ سرفراز